داستان های جذاب و خواندنی

داستان های جذاب و خواندنی

داستان های جذاب و خواندنی

داستان های جذاب و خواندنی

کمک به عشق

روزگاری در جزیره ای زیبا تمام حواس زندگی می کردند . شادی ، غم ، غرور ، عشق و ...

روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت پس همه ی ساکنین جزیره قایق هایشان را مرمت کردند و جزیره را ترک کردند . اما عشق مایل بود تا آخرین لحظه باقی بماند چرا که او عاشق جزیره بود .

وقتی جزیره به زیر آب فرو می رفت عشق از ثروت که با قایق با شکوهش جزیره را ترک می کرد کمک خواست و به او گفت : آیا می توانم با تو همسفر شوم ؟ ثروت گفت : نه من مقدار زیادی طلا و نقره داخل قایقم دارم و دیگر جائی برای تو نیست .

ادامه مطلب ...

تمدنی اسرار آمیز در زیر زمین


آنطور که دانشمندان پی بردند هیچ چیز غیر عادی در آنجا وجود نداشت . تعدادی از محققان تا عمق معینی از چاه پائین رفتند و در همان حال تعدادی نیز شکافها و سوراخ های اطراف آن محل را مورد کاوش قرار دادند تا ببینند ارتباطی بین آنها وجود دارد یا نه , و بیش از آنچه انتظار داشتند یافتند . شبکه عظیمی از تونلهای زیر زمینی که بعدا" معلوم گردید با تونل های زیر زمینی " گرجستان " و " قزاقستان " نیز مربوط می باشند . ابتدا چنین تصور شد که آنها متعلق به عصر ماقبل تاریخ است, زیرا در نزدیکی مدخل آنجا استخوانهای انسانها و نقاشیها و خطوط نوشتاری مشاهده شد . اما تحقیقات بیشتر معلوم کرد که استخوانها خیلی جدیدتر از خطوط و نقاشی هاست . همچنین معلوم گردید که اکثر تونلها به غارهایی که در کنار کوه کنده بودند منتهی می شود .

این تونلها نیز با سنگ ملاط آهک مسدود شده و مانع کاوش مناسب می شد . با وجود اینها تشکیل یک سیستم عریض قابل تردد را می داد که بعضی ها دایره ای ( چهارسو یا محل تلاقی چندین معبر ) و بعضی ها به صورت دالانهای کوتاه بن بست بودند و در سرتاسر آن چاه ها , کانالهایی آنقدر باریک وجود داشت که حتی یک کودک هم نمی توانست از داخل آن عبور نماید . یکی از تونلهای بزرگ آن که قابل تردد بود , بعد از مسافت قابل ملاحظه ای به یک هال وسیع زیر زمینی منتهی شد که بیش از 22 متر ارتفاع داشت . کاملا واضح بود که آنجا حاصل کار موجودات با تمدن بوده است , اما برای چه منظوری ساخته شده است ؟! تاکنون هیچ پاسخی وایده ای برای آن یافت نشده است . شاید پاسخ به این سئوال در داخل تونلهایی که مسدود شده اند نهفته باشد .
ادامه مطلب ...

خوابی که دنیا را تکان داد (عجیب تر از علم)

بطوریکه ساعت دیواری دفتر روزنامه «بوستن گلوب» (Boston Globe) نشان می داد، ساعت اندکی از سه بامداد گذشته بود و خبرنگار کشیک شب بنام «بایرون سام» (Byron Some) که روی نیمکت خوابش برده بود، از خواب بیدار شد و سرش را تکان داد تا حالش جا بیاید و خاطره خواب وحشتناکی که دیده بود، از یاد ببرد. از اینکه می دید همه آن حوادث ناگوار، در عالم خواب اتفاق افتاده بود و حقیقت نداشت، کاملاً خوشحال بود. هنوز صدای فریاد کسانی راکه در اقیانوس جوشانی که غل غل می کرد فرو می رفتند، می شنید. او در خواب دید که توده مذاب و گداخته ای از دامنه کوه، به سوی مزارع دهکده و مردم آن جاری شده، و انفجار عجیبی جزیره را به ستونی از آتش و دود و گل و لای مبدل ساخت. و آبهای جوشان دریا، در نقطه ای که لحظه ای پیش، جزیره در آنجا قرار داشت، سر به طغیان گذاشته بودند...

ادامه مطلب ...

آن سوی پنجره

 در بیمارستانی ، دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند . یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش بنشیند . تخت او در کنار تنها پنجره اتاق بود . اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد . آن ها ساعت ها با یکدیگر صحبت می کردند ؛ از همسر ، خانواده ، خانه ، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف می زدند .

هر روز بعد از ظهر ، بیماری که تختش کنار پنجره بود ، می نشست و تمام چیزهایی که بیرون از پنجره می دید ، برای هم اتاقیش توصیف می کرد .بیمار دیگر در مدت این یک ساعت ، با شنیدن حال و هوای دنیای بیرون ، روحی تازه می گرفت .

مرد کنار پنجره از پارکی که پنجره رو به آن باز می شد می گفت . این پارک دریاچه زیبایی داشت . مرغابی ها و قو ها در دریاچه شنا می کردند و کودکان با قایق های تفریحی شان در آب سرگرم بودند . درختان کهن منظره زیبایی به آن جا بخشیده بودند و تصویری زیبا از شهر در افق دور دست دیده می شد. مرد دیگر که نمی توانست آن ها را ببیند چشمانش را میبست و این مناظر را در ذهن خود مجسم می کرد و احساس زندگی می کرد.

روز ها و هفته ها سپری شد .

یک روز صبح ...

ادامه مطلب ...

داستان جالب امتحان دامادها !!!

زنى سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند. 
یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه‌اى که دامادهایش به او دارند را ارزیابى کند. 
یکى از دامادها را به خانه‌اش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مى‌زدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت. 
دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد. 
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠٦ نو جلوى پارکینگ خانه داماد بود و روى شیشه‌اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت» 
زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد. 
داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو ٢٠٦ نو هدیه گرفت که روى شیشه‌اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت» 
نوبت به داماد آخرى رسید. 
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت. 
امّا داماد از جایش تکان نخورد. 
او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم. 
همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد. 
فردا صبح یک ماشین بى‌ام‌و کورسى آخرین مدل جلوى پارکینگ خانه داماد سوم بود که روى شیشه‌اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف پدر زنت»

آموزش داستان نویسی4 - ویژگیهای یک نثر خوب داستانی

در راستای آموزش مبانی داستان نویسی ، به مواردی همچون :الفبای قصه نویسی ،ویژگیهای یک قصه مناسب ، وموضوعات داستانها پرداختیم . امروز و در دنباله بررسی این موارد به مقوله ویژگیهای یک نثر داستانی مناسب می پردازیم . 
-- ویژگیهای یک نثر خوب و مناسب داستانی 
1 - انتخاب صحیح و دقیق کلمات:
در ادبیات تنها وسیله انتقال فکر واحساس کلمات هستند. نویسنده اگر شخصی مسلط بر زبان شد، در به کار گیری هر کلمه، ترکیب، تعبیر، تشبیه، حرف اضافه وحتی هر علامت نگارشی در متن خود منظور خاصی خواهد داشت. او به وسیله هر یک از این انتخابها می خواهد فکر و احساس یا تصویر خاصی را به خواننده اثرش منتقل کند. 
به تعبیر پیش کسوتها هر کلمه، بار عاطفی و احساسی خاصی دارد. به همین خاطر برای بیان هر حس تنها یک کلمه یا تعبیر وجود دارد و نویسنده باید همان را به کار بگیرد، نه کلمات مترادف آن را، تا بتواند حس مورد نظر را به خواننده منتقل کند.

                                                 

      
ادامه مطلب ...

آموزش داستان نویسی 3 - چه موضوعهایی را برای داستان انتخاب کنیم؟

در دو قسمت قبلی پیرامون الفبای قصه نویسی وویژگیهای یک قصه مناسب سخن گفتیم . در این مطلب به مبحث انتخاب موضوع برای نوشتن داستان می پردازیم.


در میان ماجراهای مختلفی که در طول زندگی برای شما به عنوان یک نویسنده اتفاق می افتد یا خود شاهد آن بوده یا از دیگران شنیده یا تخیل کرده اید تنها ماجراها یی قابل تبدیل به داستان هستند که آنقدر غیر معمولی، غیر تکراری و واجد آنچنان تازگیها و ارزشهایی باشند که قابلیت بازگویی برای جمعی وسیع در حد یک جامعه و ملت را داشته باشند.

موضوعی که بناست محور یک داستان قرار گیرد اگر هیچ خصوصیت بارزی نداشته باشد، حداقل باید دارای نکته ای باشد که آن را از موضوعهای معمولی و تکراری متمایز کند. عده ای قابل توجه از مردم داستان را برای تغییر ذائقه و ایجاد تنوع در زندگی خود می خوانند پس دور نیست که در داستان به دنبال فرهنگها، فضاها و آدمهایی بگردند که با آنچه پیوسته پیرامون خود می بینند متفاوت باشند. خواهان ماجراهایی باشند که خود به سبب محدودیت های شخصی وشرایط خاص اجتماعی شان قادر به درگیر شدن با آنها نیستند و در یک کلام طالب داستانی هستند که برای ساعتی ولو در عالم خیال نسیمی از تازگی بر زندگی آنها بوزاند و به هیجانشان بیاورد.


                                          

ادامه مطلب ...