پرنده بر شانه های انسان نشست . انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت : اما من درخت نیستم . تو نمی توانی روی شانه من آشیانه بسازی . پرنده گفت : من فرق درخت ها و آدمها را خوب می دانم اما گاهی پرنده ها و آدمها را اشتباه می گیرم . انسان خندید و به نظرش این خنده دارترین اشتباه ممکن بود . پرنده گفت : راستی چرا پر زدن را کنار گذاشتی ؟ انسان منظور پرنده را نفهمید و باز هم خندید .
پرنده گفت : نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است . انسان دیگر نخندید . انگار ته ته خاطراتش چیزی را به یاد آورد . چیزی که نمی دانست چیست . شاید یک آبی دور – یک اوجدوست داشتنی . پرنده گفت : غیر از تو پرنده های دیگری را نیز می شناسم که پر زدن از یادشان رفته است . درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت است اما اگر تمرین نکند فراموش میشود . پرنده این را گفت و پر زد . انسان رد پرنده را دنبال کرد تا اینکه چشمش به یک آبی بزرگ افتاد و به یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای سرش آسمان بود و چیزی شبیه دلتنگی توی دلش موج زد . آنوقت خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت : " یادت می آید ؟ تو را با دو بال و دو پا آفریدهبودم ؟ زمین و آسمان هر دو برای تو بود . اما تو آسمان را ندیدی . راستی عزیزم بالهایت را کجا جا گذاشتی ؟ " انسان دست بر شانه هایش گذاشت و جای خالی چیزی را احساس کرد . آنوقت رو به خدا کرد و گریست . مردم ، از آدم تا امروز ، همانند دندانه های شانه با یکدیگر یکسان هستند ، عرب را بر عجم فضیلتینیست و سرخ رویان بر سیاهان برتری و تفوقی ندارند ، تنها پرهیزکاران پاکدل و درستکار ، گروه ممتازجامعه هستند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله: شرف و فضیلت انسان ، به همتهای بلند و اراده های نیرومند است نه به استخوانهای پوسیده و اجسادمتلاشی شده گذشتگان . حضرت علی علیه السلام: آیا به راستی تمامی افراد بشر انسان اند؟ آیا این سوال تردید آمیز ، علت بسیاری از اشتباهات سیاسیو اجتماعی را روشن نمی سازد؟ مترلینگ: انسان ابرمرد شده است ، ولی این ابرمرد که نیروی ابر انسانی پیدا کرده ، به خرد انسانی دست نیافته است . به همان اندازه که قدرت بشر فراتر می رود ، انسان به موجودی ضعیف تر بدل می گردد. در هر گامی که به سوی ابرمردی برمی داریم ، غیر انسانی تر می شویم و این روند ، باید وجدان ما را به لرزه درآورد. - شوایتزر انسان ، موجودی است که به همه چیز عادت می کند . - داستایوفسکی انسان ، موجودی است در جستجوی معنا. - افلاطون انسان ، تنها آفریده ای است که نمی خواهد همانی باشد که هست . - کامو دو چیز تفاوت فاحشی بین انسان و حیوان به وجود می آورد : قدرت بیان و دروغ گویی. - فرانس انسان ، معمولاً بیش از حدی که تصور می کند ، قدرت دارد. لیکن نقیصه بزرگ او این است که خود نمیداند چه می تواند انجام دهد. تنها وقایع ناگهانی است که می تواند استعدادهای ناشناخته او را به خودش بشناساند. - لوبون جهان ، بزرگ است و آدمیزاد کوچک. اما انسان می تواند چنان بزرگ گردد که جهان در برابرش کوچک شود