جدول نام روزهای هر ماه در گاهشماری ایرانی
مانـَک | اوستایی | پهلوی | پارسی | ‹ |
هستی بخش بزرگ دانا | اهورامزدا | اورمزد | هرمَزد | 1 |
اندیشه نیک | وهومنه | وهومن | بهمن | 2 |
بهترین راستی و پاکی | اشاوهیشتا | ارتاوهیشتا | اردیبهشت | 3 |
شهریاری نیرومند | کشتریا وریا - خشترا وئیریه | شهریور | شهریور | 4 |
فروتنی و مهرپاک | سپنتا آرمئیتی | سپندارمت | سپندارمذ | 5 |
تندرستی و رسایی | هئوروتات | خردات | خورداد - خرداد | 6 |
بی مرگی ، جاودانی | آمرتات | امرتات | امرداد | 7 |
آفریدگار | دزوه - دثوش | دزو ، دذوپت آتور | دی ، دی بآذر | 8 |
آتش ، فروغ | اتر- آثرآت | اتور | آذر | 9 |
آبها ، هنگام آب | اپم | آبان | آبان | 10 |
آفتاب ، خورشید | هورخشئیت | خورشیت | خور - خیر - خورشید | 11 |
ماه | ماونگه | ماه - ماذ | ماه | 12 |
ستاره تیر یا تیشتر ، ستاره باران | تیشتریه | تیر- تیشتر | تیر | 13 |
جهان ، زندگی هستی - گیتی | گئوش | گوش | گوش | 14 |
آفریدگار | دزوه - دثوش | دذو ، دذوپت میتر | دی ، دی بمهر | 15 |
دوستی ، پیمان | میثر | میتر | مهر | 16 |
فرمانبرداری | سرئوش | سروش | سروش | 17 |
دادگری | رشنو | رشن | رشن | 18 |
فروهر ، نیروی پیشرفت | فره وشی | فرورتین | فروردین | 19 |
پیروزی | ورثرغن | واهرام | ورهرام | 20 |
رامش ، شادمانی | رامن | رام - رامشن | رام | 21 |
باد - هوا | واته | وات | باد | 22 |
آفریدگار | دزوه - دثوش | دذو ، دذوپت دپن | دی ، دی بدین | 23 |
بینش درونی - وجدان | دئنا | دین | دین | 24 |
خوشبختی ، دارائی و خواسته | اشی - ونگوهی | ارت | ارد | 25 |
راستی | ارشتاد | اشتات | اشتاد | 26 |
آسمان | آسمن | آسیمان | آسمان | 27 |
زمین | زام | زمامیات - زامدات | زامیاد - زمی - زمامیاد | 28 |
گفتار پاک | منتره سپنت | امهراسپنت | مانتره سپند - ماراسپند - مهرسپند | 29 |
فروغ و روشنایی بی پایان | انغره - رئوچه | انیران | انارم - انیران | 30 |
روز زیادی | 31 |
مردی با اسب و سگش در جادهای راه میرفتند. هنگام عبور از کنار درخت عظیمی، صاعقهای فرود آمد و آنها را کشت. اما مرد نفهمید که دیگر این دنیا را ترک کرده است و همچنان با دو جانورش پیش رفت. گاهی مدتها طول میکشد تا مردهها به شرایط جدید خودشان پی ببرند. پیاده روی درازی بود، تپه بلندی بود، آفتاب تندی بود، عرق میریختند و به شدت تشنه بودند. در یک پیچ جاده دروازه تمام مرمری عظیمی دیدند که به میدانی با سنگفرش طلا باز میشد و در وسط آن چشمهای بود که آب زلالی از آن جاری بود. رهگذر رو به مرد دروازه بان کرد و گفت: "روز بخیر، اینجا کجاست که اینقدر قشنگ است؟" دروازهبان: "روز به خیر، اینجا بهشت است." - "چه خوب که به بهشت رسیدیم، خیلی تشنهایم." دروازه بان به چشمه اشاره کرد و گفت: "میتوانید وارد شوید و هر چه قدر دلتان میخواهد بوشید." - اسب و سگم هم تشنهاند.
آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟
استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به چالش ذهنی کشاند.
آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟
شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:"بله او خلق کرد"
استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟"
.