داستان های جذاب و خواندنی

داستان های جذاب و خواندنی

داستان های جذاب و خواندنی

داستان های جذاب و خواندنی

راز زندگی

در افسانه ها آمده ٬ روزی که خداوند جهان را آفرید ٬ فرشتگان مقرب را به بارگاه خود فراخواند و از آنها خواست تا برای پنهان کردن راز زندگی پیشنهاد بدهند.

یکی از فرشتگان به پروردگار گفت : خداوندا ٬ آنرا در زیر زمین مدفون کن .

فرشته دیگری گفت: آنرا در زیر دریا ها قرار بده.

و سومی گفت: راز زندگی را در کوهها قرار بده.

ولی خداوند فرمود: اگر من بخواهم به گفته های شما عمل کنم ٬ فقط تعداد کمی از بندگانم قادر خواهند بود آن را بیابند ٬ در حالی که من می خواهم راز زندگی در دسترس همه بندگانم باشد.

در این هنگام یکی از فرشتگان گفت: فهمیدم کجا! ای خدای مهربان ٬ راز زندگی را در قلب بندگانت قرار بده ٬ زیرا هیچکس به این فکر نمی افتد که برای پیدا کردن آن باید به قلب و درون خودش نگاه کند.

و خداوند این فکر را پسندید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد